پلک سوم شب

شعر وادبیات

پلک سوم شب

شعر وادبیات

به : پروانه .

 

  Г  Галина

گ . گالینا

(1870-1942)

 

ПОД ТОПОЛЕМ

درته ای پلک /  زیرپلک

برگردان از: روسی

دریاباری .

… Шепот тополя весною  

نوازش سپیدار بهاری... 

 … Я задумчиво ловлю  

من به فکرکی درشده ام 

 Будто слышу над собою  

انگاربرفراز خویش میشنوم …  

.

 "Чье-то робкое "люблю  

ازچه باشداین شرم عاشقانه

 Диким медом и цветами  

درعسل وحشی ،درگلها  

Пахнет свежая листва,  

ودررایحه تازه ای برگسار 

 И туманится мечтами,  

رویایی است غبارآلود  

...

 И кружится голова  

وچرخش سر

 Тихо веки закрываю  

بنرمی پلکهایم رامی بندم 

…Жду чего-то и молчу  

چیزی را منتظرم-وخاموشم 

 … Я и знаю, и не знаю  

من میدانم، ونمیدانم

 … И хочу, и не хочу  

من میخواهم،ونمیخواهم.

نظرات 58 + ارسال نظر
محسن مریدی 1386,01,17 ساعت 10:05 ب.ظ http://www.s29.blogsky.com/

سلام
شعر حالبی بود به من هم یه سر برن خوشحال میشم

پروانه 1386,01,18 ساعت 01:07 ق.ظ

سلام بر دریا باری خوب
امروز نیز آمدم تا از شیرین واژه های تقدیس شده در نجابت اهورایت بخوانم اما با هدیه ای روبرو شدم. نمیدانم چه بگویم فقط شرمسارم کردی با اینهمه لطف ات.
شرمسارم کردی چون خودم را درخور اینهمه مهربانی نمی بینم. بس بزرگی.
بسیار ترجمهء زیبا است با همان لحن دریا باری!!
انگار از کوی؛اهورا ؛ میآید.
/بنرمی پلک ها را ...
من میدانم و نمیدانم/
ازت به اندازه ء زیبایی کلامت ممنونم.
موفق و شاد باشی.

درود برشما.

مژده 1386,01,18 ساعت 07:26 ق.ظ http://www.mozhdeh.blogfa.com

سلام دوست خوبم
امیدوارم هر کجای دنیا که هستی این بهار را به شادی بگذرانید
واز شعر زیبایت ممنونم

...وشما نیز.

هیچگاه ...
دوست .
چه میگویی ..
تو ؟
قصه نخوان
حدیث دوست نگو
کاش فرصت بود ،
می گفتم ،
حدیث ماتم ما را دوبار بخوان .
بهروای ، درباری ...
سوززز ، ویلوووووون ، بنواززززز
پردهای پایین ،
زیل ... بگیر
هارمونیه
سا ، نی ، ده ، په ،
مه ، گه ، سا .
امشبم تا تو
امشب و فردا شب و فردای دگر
بدرود

سلام دریا باری صاحب!
دیریست به نسبتی نتوانستم ازدوستان خبر بگیرم
موفق باشید..

زینت 1386,01,18 ساعت 02:43 ب.ظ http://zinatnoor.persianblog.com

سلام داوود گرامی / خیلی زیبا است به زیبای پروانه عزیز/ سرایشگر خوبیها بمانید/

طلوع 1386,01,18 ساعت 03:04 ب.ظ http://tolooeno2.blogfa.com

سلام
بسیار لطیف بود.
آقای دریاباری عزیز رسم خوبی را در اینجا دیدم و یاد گرفتم.
ممنونم

پرنسس 1386,01,18 ساعت 03:41 ب.ظ


ازدحام
عجیب ازدحامی است!
کوچه ها، کوچه ها
آه!
مثل که دستان مان را
بریده و برده باشند
این دستان که از تنم آویزان ست
مال کی است
من دستان خودم را میخواهم
دستان خودم را....

مترسک 1386,01,18 ساعت 05:59 ب.ظ http://matarsak13.blogfa.com/

من هم خاموشم

چی ات شده عزیز؟

سلام دوست عزیز
نمی دانید چقدر دنبال وبلاگ شما گشتم !!
با کمال شادمانی پیدا شدید
با اجازه شما را در لیست دوستان می گذارم تا....
با احترام
و نیز لذت از خواندن شعر هاتون و ترجمه ها

نصرت عزیز.
مدیون شما.
شیفته ای نفس جستجوی های ازهمین دستم. که دست شما گردش می گشت ومیگردد.... دستت درد مکناد سرورمن.
فردا ودرُُ٬دم درج وب شماو دین من.
.... درودت میقرستم !

ترمه 1386,01,18 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.terme.persianblog.com

ترا در تمام شبهای دلتنگی
در تمام فریاد زدنهایم
در تمام دل دل کردن هایم دیده ام
گاهی آنقدر به من نزدیکی که حتی فراموش می کنم نام ترا
همان هنگام که باران میآید وعطر تو....
همان هنگام که دل آسمان از دل من ابری تر می شود
همان هنگام که عطر یاس در فضای دلمان پیچید .......من تو را از پشت چشمان بسته ام دیدم......................

مادرجان!
خواندمت ...
درتمام کوچه های دلتنگ....
درتمام ضربت ثانیه هاو
درتپش ناهمگون نبض دستهایت

مارا
کسی باید ببرد
سرورمن
بیشترین سهم از آن محبتهای تو خواهد بود.
پس
پیش ازانکه تجزیه شوم
حساب روشن باید....

طلوع 1386,01,18 ساعت 10:08 ب.ظ http://tolooeno2.blogfa.com

سلام
سپاسگزارم
وامیدوارم شما هم خوب باشید

سیما سلطانی 1386,01,19 ساعت 01:37 ق.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلام دوست عزیز
به زنیدن من سر بزنید و در مورد شعر زنیدن نظر بدهید
ممنون

خوب چه بگویمت 1386,01,19 ساعت 04:30 ق.ظ

ببین در زندگی یک نفر را برادر گفتی آنم خواهر بود!! کمی محتاط باشد واگر نه همه آن تعارفت زیر سوال میرود. قضا را من نوشته های این خانم را بسیار دوست دارم و همیشه میخوانمش هرچند کمتر برایش می نویسم. به یقین که در او فروغی دیگریست هرچند زیاد سپید و تازه زیاد دارد و لی با روح شعر بسیار آشنا است. او میداند کجا شعرش را بلند کند و از وجیزه نمایی برون کند گاهی یک شعربا قطع کردن زیبا میشود -با کوتاه کردن و گاهی با رفتن و دنباله گرفتن.
شاعرخوب این گاه را میابد. راستی برای اثبات قولم خواهر نه برادر : http://tonekamedical.asoon.com برای شنیدن فایل صوتی به این آدرس مراجعه کنید.
مینو نصرت، شاعر جوانی است که در "حوا صدایم مى زنند/ نام من لیلى ست" مجموعه اشعارى را گرد آورده که ساختارى بسیار زنانه دارند. او مى کوشد منطق حیات زنانه را شکل بخشد و به ابعاد تفکر زنانه هویت بخشد. مینو نصرت در این مجموعه کوچک خود را نسبت به ساختار اساطیر آشنا نشان مى دهد. او از نام دو همسر حضرت آدم الهام گرفته است. مى دانیم که بر طبق اسطوره نخستین همسر آدم لیلا نام داشته. این نام که به معنى شب است انسان را وسوسه مى ند تا باور بدارد که آدم و لیلا در اصل نمادى از یک حرکت دیالکتیکى بوده اند، که در قالب مفاهیم روز و شب عمل مى کرده اند. جالب است که حوا (ایو) نیز در زبان هاى اروپائى به معناى شب است. البته میان ساختار شخصیت مستقل لیلا، و شخصیت مطیع و پیرو حوا تفاوت زیادى هست که نمایانگر دو عصر پدر سالارى و برزخ پایانى عصر مادر تبارى ست. به هر تقدیر شعر مینو نصرت خود را از مقوله شعر شعور نشان مى دهد.

ضربعلی 1386,01,19 ساعت 04:44 ق.ظ

سلام مسیو .
همه گفتند تو با پیام رفتی بلاروس ؟ حتما سماگون ها رسیده است ، ها .
نوش جان . اله سانته .
ما را خو نمبر ۹ خراب کرد والله .
راستی در ترجمه بعد از من نفر دوم هستی . احسنت .
آمدی ، یک صدا بکش .
روز و روزگارت خوش خوش .

هنوز نه. اما؛ میرویم به جان سماگون ... مرسی مون امی!
بلی. راست گفتی - در ترجمه بعد ازمن نفر دوم استی-.

سلام حضرت دریاباری عزیز... شرمنده ام که چقدر دیر آمدم / جایت خالی بود شعر خواندیم و حظ بردیم خراسانی / محمود جعفری ووو بودند روز خوبی بود / دو قطعه شعر شما هم مجلس را مزین تر ساخت .. شاید حسرت در سایتش در مورد چیزکی نوشته باشد / به هر حال فقط خواستم شما هم در جریان باشید / ترجمه هم خیلی خیلی عالی بود حظ بردم / من هم مرتکب یک ترجمه شده ام که حتما با شما در میان میگذارمش / سبز باشید خدا نگهدارت

بهارنارنج 1386,01,19 ساعت 06:26 ق.ظ

بی حضور تو عجیب است که بهار آمده !

بهار نارنج .... (یک زنگ معطر!)

someone 1386,01,19 ساعت 06:50 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
نفهمیدم به چه زبانی بود
موفق باشی

به زبان روسی

سلام
ایندفعه به کدوم زبون بود فکر کنم روسی بود آره؟

راستی آپم

سیما سلطانی 1386,01,19 ساعت 11:01 ق.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلام دریاباری عزیز
از اینکه سر زدید ممنون
من شما را لینک کردم اگه ممکنه لینکم کنید

چشم.
درفرهنگ - دریاباری - همه چیز ممکن است.

رفیعی 1386,01,19 ساعت 11:04 ق.ظ http://mosfeer.blogfa.com

سلام
خیلی خوب بود زنده باشی وخانه آباد
من ایرانی نیستم ولی به ادبیات ایران علاقه مندم
شادزی

دوست عزیز
من هم متولد ایران امروزی نیستم.

سیما سلطانی 1386,01,19 ساعت 11:37 ق.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلامی دوباره
دوست خوبم دریاباری
من هستم که حرف بزنم:
از تنهایی بی انتهای زنها
از زنهای تنهای بی انتها...
در مورد سئوالت امکان دارد بیشتر توضیح دهی؟

فریدحسرت 1386,01,19 ساعت 11:45 ق.ظ

بعد ازخیلی روزها سلام
شما ..شعر..پروانه عزیز..همش زیبا ودوست داشتنی.

سیما سلطانی 1386,01,19 ساعت 12:07 ب.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلامی دوباره به دریاباری عزیز
در مورد سئوالتان باید بگویم
شعر زنیدن اولین شعر من نیست
چندین سال است که می نویسم
اما در مورد وب نویسی باید بگویم که از فروردین ماه ۸۶ شروع کردم
از آشنایی با شما خوشحالم
همیشه به من سر بزن

سلام بردریاباری عزیز!واقعآزیبابرگردانیده ای.لذت بردم.راستی این روسی زبان زیبایی ست.یه ایزنایو ای نیزنایو.

بیرار 1386,01,20 ساعت 05:38 ق.ظ

خوب شد که تازه کردیش... به نظرم که دلت را ترجمه داده ای ..من نیز هر شب روسی ترجمه می کنم...

شعر های خودم راکمتر بروز خواهم کرد. جایی خواندم شعر- پرواز خاکستر - مرا کسی بنام وبکام خودش چسپانده بود و مرحباهای بسیار ازین قمار برده بود! الان برانم که مجموعه ای از شعرهای نا متتشر شده ام را فراهم کنم ....وبرای انکه این حصار ازشرم تهی دستی فرو نریزد به ترجمه روی اوردم که کمک کند.

با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی دهد...
دوباره برگشتم!
با قسمت دوم مقاله «ترفندهای زبانی در غزل پست مدرن»
که به ترفندهای زبانی در «مبحث کلمه» می پردازد
به همراه مثال هایی از دوستان شاعر
و بحث پیرامون آنها...
البته این مقالات حالا حالاها ادامه دارد
پس منتظر حرفهایت ، پیشنهاداتت و حتی انتقاداتت هستم...
و مهم تر از همه:
یک شعر تازه
که دوست دارم بخوانی
راه از میان مویرگ های حیات می گذرد.منتظرم...

دریاباری 1386,01,20 ساعت 02:19 ب.ظ

یاداشت
یک دوست عزیز پیام گذاشته بودند.... که سهوا حذف شد با معذرت. اگرممکنه به تکرار ادرس تان را بنویسید که به زیارت شما بیایم.

سلام بردوست سخنور ........... تصویرزیبایی بود . مگر به اشعار خودتان که درسایت بخوانیم اضافه تر ( خو ) گرفته ایم . بامعذرت که نتوانستم زود بخدمت برسم چون عزادار بودیم . باارادت .

سیما سلطانی 1386,01,20 ساعت 09:56 ب.ظ http://zanidan.blogfa.com/

سلام
دوست عزیز
با شعر
( زن های تنهای بی انتها )
به روزم
سر بزنید ونظر بدهید

دریا باری جان

برای چندمین بار برگردانهای زیبایت را خواندم . امروز نبودم . دوستی نویسنده ناخوش بود ، رفتم خبرگیری . پیغام هایت را هم خواندم . تا آن زمان که خودت گفتی متوجه آن موضوع نبودم که آن رند تویی .

عزیز دل مدتی است در پی ات هستم تا ببینم آخر با برگردان ها چه می کنی و کدام مسیر را پیش می گیری و چگونه تکلیف خودت را با زبان و طعم شعر روشن می کنی . راستش باید اعتراف کنم که توان عجیبی در برگردان داری . به گمان من با این برگردان های تازه ات راه زیادی را پیمودی . زبان چنان در تو درونی شده است و چنان با جانت گره خورده است که باور کردنی نیست . شگفت زده ام کردی عاشق جان . به مرز های زیبایی در کلام چنگ انداخته ای و دل سپرده ای .با برگردان های تازه هایت چونان مترجمی حرفه ای با زبان رویارو شده ای . به گمان من نه تنها می شود آهنگ شعر بلکه حتی آواها ، بافت ها و طعم درونی شعر را هم حس کرد و شنید .
بی هیچ گزافه ای فاصله ی زیادی میان نخستین برگردان ها با تازه هایت است . شاید اگر خود شاعر هم امروز چشم می گشود و دری می دانست شگفت زده می شد .

دریاباری عزیز خودت را باور کن و با پشتوانه ی عظیم حس ، دل ، شور و شعورت همچنان به پیش بران . بگذار فرم کار را درونت گلچین کند . ناخوداگاهت و شورت . هرگز چیزی را از بیرون بر فرم کارت تحمیل نکن . همین راهی را برو که برگزیده ای . البته این باور من است . شاید باور عزیزانی دیگر این نباشد . دست مریزاد .

ارادتمند شما : پیام سیستانی

پیام عزیز.
فرهنگ های بسیار را زیسته ام اما؛ سادگی و صفا را مدیون دل روشن ومصفای دهکده ای استم که هیچ دروغی دران تاریک نمی ماند. وچنین است که هردستی را با محبت واخلاص میفشارم.

راستش به اضافه ای تلخی بودن - در جای محکوم به ماندن شده ام که دوستش ندارم . برای همین روزنه ای- پلک سوم شب - را کشودم که درناگزیریها گریزی بزنم به سوی شعر و عزیزان چون شما - که مسرت دارم ازحضور شفاف ؛ بیدریغ وهمیشگی تان. وقت انست که ازتوجه ؛ رهنمودها ؛ اشارات و تذکرات شما دررابطه به بهبود واراستگی این خانه واین خامه اظهار سپاس وقدردانی نمایم.

فیض روح القدوس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند انچه (مسیح) ها میکرد!

رضا 1386,01,20 ساعت 11:47 ب.ظ http://ghalam139.blogspot.com

۱۳۹..
هی فلانی
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچکُ
آن هم از دست عزیزیکه تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمیخواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد

سلام دریاباری عزیز
پارسال دوست امسال آشنا..
بیا اونورا
خوشحال میشیم

سیما سلطانی 1386,01,21 ساعت 12:33 ق.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلام دریاباری عزیز

منتظرم به من سر بزن

طوبی 1386,01,21 ساعت 07:47 ق.ظ http://64takey.persianblog.com

سلام آقای دریاباری
انتخاب قشنگی بود
خوشحال میشم به من هم سری بزنینو نظر بدین
-
-
شاید زندگی هسته ی زرد آلویی باشد میان باغچه ...
-
-

نازنین 1386,01,21 ساعت 08:56 ق.ظ http://nazaninnima.persianblog.com

ترجمه بس زیبا و خوندنی و دلنشین ........
هنرمندانه کار کردی . موفق باشی دوست عزیزم .
°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/_______ آبی آرام بلند ____~~~
~~~/ آپ شد زود بیا که حیفه تو جشن تولد نباشی ~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....

نازنین 1386,01,21 ساعت 08:57 ق.ظ http://nazaninnima.persianblog.com

بار دوم دارم کامنت میزارم .... نمی دونم چرا سنت نمی شه
کارت حرف نداره . هنرمندانه ترجمه می کنی دوست عزیزم /
°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/_______ آبی آرام بلند ____~~~
~~~/ آپ شد زود بیا که حیفه تو جشن تولد نباشی ~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....

حمعه 1386,01,21 ساعت 10:02 ق.ظ http://adabistan.com

دعا کن برایم وقتی بماند وحوصله ای برای دیگربارخواند ن ونوشتن.

... آمین!
دریک رودخانه شناوریم...

پروانه 1386,01,21 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام بر دریا باری خوب
نوازش سپیدار بهاری...
من به فکرکی اندرشده ام
انگاربرفراز خویش میشنوم
ازکی باشداین آزرم عاشقانه ...
...
باز آمدم و زیباتر یافتمش.
موفق باشید.


وفا 1386,01,21 ساعت 11:26 ق.ظ

دریاباری عزیر ...این برگردان هم خیلی زیبا است مانند هر سروده دگری شما.

شاد باشید

سلام وفا - ی عزیز
انشالله خوبی؟

[ بدون نام ] 1386,01,21 ساعت 11:36 ق.ظ

حال لال خوب است؟ با زن همسایه که غالمغال نکرده؟

خوبم برار. ایشان غالمغال میفرمایند!

سیما سلطانی 1386,01,21 ساعت 01:08 ب.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلام دریاباری عزیز
از این که سر زدی و نظر دادی ممنون
باز هم به من سر بزن

سلام دوست
بت یک شعر دیگر هستم

بدخشانی 1386,01,21 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.ofranonline.net

جناب دریاباری درود بر شما!
امید است تندرست باشید، بلی در باره ی آن شب،‌من هنوز یام است،‌ولی من نا خواندده امضا نکرده بودم،‌ نا دیده امضا کرده بودم، و سرانجام هر چه که در خط است ...



طبع تان پدارم بادا
بدخشانی

درود بردریاباری عزیز

کجایی نازنین که ما را غریب کش کردند. باز هم خواندم و جانانه لذت بردم . دست مریزاد .
با احترام به خواندن غزل تازه ام فرا می خوانمت .

ارادتمند شما : پیام سیستانی

سفیر احساس 1386,01,21 ساعت 08:37 ب.ظ http://love-gulf.blogfa.com

زیبا بود

سیما سلطانی 1386,01,22 ساعت 11:24 ق.ظ http://zanidan.blogfa.com/

سیما سلطانی


سلام دریاباری عزیز
می آیی و می روی
بیشتر بیا
و بیشتر بمان
و بیشتر بنویس

منتظر دریافت نظرات ارزشمندتان هستم

سیما سلطانی 1386,01,22 ساعت 09:42 ب.ظ http://zanidan.blogfa.com

سلام دریاباری عزیز
خواسته بودی کامنتت را اصلاح کنم
نشد با اجازهء شما حذف کردم
آنقدر مهربان هستی که من را ببخشی ؟
باز هم به من سر بزن

شما برمن ببخشایید که اشتباه ازشتابناکی انگشتان من سر زده است.

مترسک 1386,01,23 ساعت 07:39 ق.ظ http://matarsak13.blogfa.com

آپ کردم
میدونم هیچ وقت قابل نمیدونید و نوشته های منو نمیخونید
میدونم
ولی اینبار بخونید چون قصه ننوشتم ....واقعیته

پگاه 1386,01,23 ساعت 05:05 ب.ظ http://koodaki.blogsky.com

سلام...خیلی وقته که دیگه به من سر نمی زنید؟!!
با یک داستانک به روزم. سر بزنید خوشحال می شم.

سیما سلطانی 1386,01,23 ساعت 05:59 ب.ظ http://zanidan.blogfa.com

(به کودکی برای جوانی‌‌ ـبه جوانی برای کودکی دلتنگ زیستم
کاش می شد دست کودکیم را گرفته با هم به خیابان میرفتیم)
دریاباری عزیز من این نوشته را در شناسنامه دریاباری در وبلاگت خواندم
تو قلم خوبی داری
این نوشته مرا به یاد مادر و دوران کودکی ام انداخت
گاهی اوقات به سرم می زند که برگردم به کودکیم
همانطور که حسین پناهی برگشت و به قول او
آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت ؟
دلم برای خودم -کودکیم و مادر تنگ شده و می سوزد .
آیا فردا ادامهء زیستنی ست
که تا دیروز به پایانش می اندیشیدم؟!
ما آدم ها چقدر تنها و غمگینیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد