تورا٬
زیسته ا م
تو درمن
چنان ای که خورشید درزیرخاکسترماه
که امید درعمق رویاء
که دریا ....
گریسته ام
شانه برشانه ی ابرشبانگاه
- صدا میزند یوسف ِ دربن چاه -
زیستم
زلیخا ،
زلیخا !