همان حالی که بر انسان می رود در این جهان بر تو و درخت می رود سایه ها خیلی کار ها با هم میکنند که ربطی به دارنده ی سایه ندارد سایه ها حقیقت دارند یا ادمها یا درخت !!؟؟ سلام دریاباری عزیز
که این طور ... پنجابی همسایه « باربیکو » کرده بود از لنگ مرغ ، که میرفتم بازار . ده بار گفتم : دیگه « سلامالیکوم » نگو ، بگو : هیلو ، های ... اشاره کرد ، بیا ... سماگون ، کباب ... چی آدم شله ، شب های جمعه ایستاده در گاراژ . با شاه شله نمی خوری ، با سگ استخوان ، بیا نان هندو را بخور . گفتم : که نمیشه ، مثل همیشه . چند سات بعد ، تق تق زد . لاحول والله ... رفتیم در چمن پشت خانه . ای دل چو زمانه می کند غمناکت / ناگه برود زتن روان پاکت / بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند / زان پیش که سبزه بردمد از خاکت / تا دو بجۀ صبح ، همه چیز خلاص ... چپه شد جام می وساقی ، ایستاده پیاله در دست . هر که روی سبزه افتاد ، افتاد ... روی به گذشته ، پشت به آینده ، خانه خراب ... دل شکسته ، تن خراب و کله خراب . برخیز ! زنده گی زیباست . به « آدم » ها سلامی برسان .
که این طور ... پنجابی همسایه « باربیکو » کرده بود از لنگ مرغ ، که میرفتم بازار . ده بار گفتم : دیگه « سلامالیکوم » نگو ، بگو : هیلو ، های ... اشاره کرد ، بیا ... سماگون ، کباب ... چی آدم شله ، شب های جمعه ایستاده در گاراژ . با شاه شله نمی خوری ، با سگ استخوان ، بیا نان هندو را بخور . گفتم : که نمیشه ، مثل همیشه . چند سات بعد ، تق تق زد . لاحول والله ... رفتیم در چمن پشت خانه . ای دل چو زمانه می کند غمناکت / ناگه برود زتن روان پاکت / بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند / زان پیش که سبزه بردمد از خاکت / تا دو بجۀ صبح ، همه چیز خلاص ... چپه شد جام می وساقی ، ایستاده پیاله در دست . هر که روی سبزه افتاد ، افتاد ... روی به گذشته ، پشت به آینده ، خانه خراب ... دل شکسته ، تن خراب و کله خراب .... نعرۀ دیوانه خواری گذشت و می گذرد زنده گی ات به تنهایی ، گذشت و می گذرد ولی افسوس این جوانی گذشت و می گذرد با غم و درد و جدایی گذشت و می گذرد زنده گی به تنهایی ...
سایه ها با هم حرف های دارند که صاحب سایه ها ندارند. زیبا بود و مرا به یاد عاصی انداخت: من آن درخت عاشقم که ساحلیست جای من صدای رودخانۀ نشسته در هوای من
سلام به آبی ترین انسان ! بعد از آمدن اینجا هوای دیگری مشام مارا معطر می ساد شاید هوای تازه و تر محبت و صمیمیت شعر های تان ... درخت ها هم شاعر اند؟؟ بدون شک چنین است ... شاد زی برادر
باز گرم شد هوا ، یخ در کاسه نماند تشنه گی نه شکست ، جگردر گرفت جگر زمانه نسوخت ، واویلا باز کربلا شد مگر چه بلا ؟ دود تنباکو خانه را پر کرد همسایه در تنور دلش نان میپزد آیا ؟ باز گرم شد هوا . همه جا دود سیاه پنجره را باز مکن بگو : به آفتاب نیا پرنده را بگو : نسرا به ملایکه بگو : همه جا را بگذار سیاه در سیاهی شب ، تنهای تنها ....
سلام آقای دریاباری کارهای کوتاه تان و سپیدتان زیبایند یعنی در مجموعه ی پلک سوم تان خوانده ام و همچنان در این نشانی تان نقدی را هم در مورد آن کتاب خوانده ام و جدا از ستایش دوستان من کارتان را می خواهم برای باری دیگر بستایم تشکر از کارهای زیبایتان که ارزش آفرین های زیادی را دارند و سخن آخر چنانچه که وقت داشتید...
آبی که آبرو ببرد در گلو مریز آیینه صفت ، خاک خور و آب نگهدار چهار صبح ، دو جک آبجو اسلمزاده داد که ، بخور نگفته بودمت ، که نخور ؟ موتر ماند در جایش ، Mp3 ، موزیک پیاده روان . نمی فامی خانه کجاست ؟ چپ ، راست در باغچۀ چینایی نه گفتم : شاش نکو خلاص ...
سلام
خوبین؟از اینکه با یه دریاباری ارتباط برقرار کردم خوشحالم.
راستی شما همون سید علی هستین که بقیه وبلاگای شعری رو داره؟
وب داغ مال شماس؟
مشخصات نظردهنده
مریم سادات دریاباری1388,02,24
ساعت 02:11 ب.ظ
ادم به پستی این خانم وجود خارجی که هیچ وجود داخلی هم نداره میدونی چرا؟خانم نامزد داره و با یه پسر دیگه لاو میترکونه شانس اوردیم فیروزکوهیه و بچه فاز3 اندیشه نیست وگرنه کل فاز3 با این کاره مریم السادات دریاباری یکجا میرفتن زیر سوال بعد تریپ چادر و ادعای جدشو میکنه.خدا به دادمان برس از دست این تن فروشان فریبکار
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
خوبین؟از اینکه با یه دریاباری ارتباط برقرار کردم خوشحالم.
راستی شما همون سید علی هستین که بقیه وبلاگای شعری رو داره؟
وب داغ مال شماس؟
برای این که بیشتر باهم هم خانه و همسایه شویم...همیشه این جا می آیم... و این جا را سلام می دهم...
همان حالی که بر انسان می رود در این جهان
بر تو و درخت می رود
سایه ها خیلی کار ها با هم میکنند که ربطی به دارنده ی سایه ندارد
سایه ها حقیقت دارند یا ادمها یا درخت !!؟؟
سلام دریاباری عزیز
باز آفرین به این آب که وصل کردن می داند نه فصل کردن!
وب سایت جالبی داری خوشحال میشم به سایت من هم سری بزنی .
این هم ایدی من : sahar.tala20
http://iran.forum.st
اینهم آدرس شماست؟
باز هم به آب !
که این طور ...
پنجابی همسایه « باربیکو » کرده بود از لنگ مرغ ، که میرفتم بازار .
ده بار گفتم : دیگه « سلامالیکوم » نگو ،
بگو : هیلو ، های ... اشاره کرد ، بیا ... سماگون ، کباب ...
چی آدم شله ، شب های جمعه ایستاده در گاراژ .
با شاه شله نمی خوری ، با سگ استخوان ،
بیا نان هندو را بخور .
گفتم : که نمیشه ، مثل همیشه .
چند سات بعد ، تق تق زد . لاحول والله ...
رفتیم در چمن پشت خانه .
ای دل چو زمانه می کند غمناکت /
ناگه برود زتن روان پاکت /
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند /
زان پیش که سبزه بردمد از خاکت /
تا دو بجۀ صبح ، همه چیز خلاص ...
چپه شد جام می وساقی ، ایستاده پیاله در دست .
هر که روی سبزه افتاد ، افتاد ...
روی به گذشته ، پشت به آینده ، خانه خراب ...
دل شکسته ، تن خراب و کله خراب .
برخیز ! زنده گی زیباست .
به « آدم » ها
سلامی برسان .
که این طور ...
پنجابی همسایه « باربیکو » کرده بود از لنگ مرغ ، که میرفتم بازار .
ده بار گفتم : دیگه « سلامالیکوم » نگو ،
بگو : هیلو ، های ... اشاره کرد ، بیا ... سماگون ، کباب ...
چی آدم شله ، شب های جمعه ایستاده در گاراژ .
با شاه شله نمی خوری ، با سگ استخوان ،
بیا نان هندو را بخور .
گفتم : که نمیشه ، مثل همیشه .
چند سات بعد ، تق تق زد . لاحول والله ...
رفتیم در چمن پشت خانه .
ای دل چو زمانه می کند غمناکت /
ناگه برود زتن روان پاکت /
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند /
زان پیش که سبزه بردمد از خاکت /
تا دو بجۀ صبح ، همه چیز خلاص ...
چپه شد جام می وساقی ، ایستاده پیاله در دست .
هر که روی سبزه افتاد ، افتاد ...
روی به گذشته ، پشت به آینده ، خانه خراب ...
دل شکسته ، تن خراب و کله خراب ....
نعرۀ دیوانه خواری گذشت و می گذرد
زنده گی ات به تنهایی ، گذشت و می گذرد
ولی افسوس این جوانی گذشت و می گذرد
با غم و درد و جدایی گذشت و می گذرد
زنده گی به تنهایی ...
سایه ها با هم حرف های دارند که صاحب سایه ها ندارند.
زیبا بود و مرا به یاد عاصی انداخت:
من آن درخت عاشقم که ساحلیست جای من
صدای رودخانۀ نشسته در هوای من
سلام به آبی ترین انسان !
بعد از آمدن اینجا هوای دیگری مشام مارا معطر می ساد شاید هوای تازه و تر محبت و صمیمیت شعر های تان ...
درخت ها هم شاعر اند؟؟ بدون شک چنین است ...
شاد زی برادر
بازهم به مرام دریا
و
به ایمان سایه ها
........................
باز گرم شد هوا ، یخ در کاسه نماند
تشنه گی نه شکست ، جگردر گرفت
جگر زمانه نسوخت ، واویلا
باز کربلا شد مگر چه بلا ؟
دود تنباکو خانه را پر کرد
همسایه در تنور دلش نان میپزد
آیا ؟
باز گرم شد هوا . همه جا دود سیاه
پنجره را باز مکن
بگو : به آفتاب نیا
پرنده را بگو : نسرا
به ملایکه بگو :
همه جا را بگذار سیاه
در سیاهی شب ، تنهای
تنها ....
در هوای توت سرخ
گنجشک پر زد
صدای مهیب برخاست
تفنگ ...
توت در منقار
بر زمین افتاد
چوچه گان در لانه
وغ وغ وغ
سلام آقای دریاباری
کارهای کوتاه تان و سپیدتان زیبایند
یعنی در مجموعه ی پلک سوم تان خوانده ام و همچنان در این نشانی تان
نقدی را هم در مورد آن کتاب خوانده ام و جدا از ستایش دوستان من کارتان را می خواهم برای باری دیگر بستایم
تشکر از کارهای زیبایتان که ارزش آفرین های زیادی را دارند
و سخن آخر چنانچه که وقت داشتید...
درود بر دریاباری عزیز! در چه حالید؟ باز هم زیباست این تازه ها. مانند همیشه
حالم خوبه
فربانت.
سلام آقای دریاباری تشکر از حضور سبزتان همیشه در یاباری باشید.
آبی که آبرو ببرد در گلو مریز
آیینه صفت ، خاک خور و آب نگهدار
چهار صبح ، دو جک آبجو
اسلمزاده داد که ، بخور
نگفته بودمت ، که نخور ؟
موتر ماند در جایش ،
Mp3 ، موزیک پیاده روان .
نمی فامی خانه کجاست ؟
چپ ، راست
در باغچۀ چینایی نه گفتم :
شاش نکو
خلاص ...
سلام!
من و درخت ساحلی...
چرا نیزار؟
چون دل من نیزار ِ یا دلیل دیگه ای داره؟
عالی استاد.ممنون که می نویسید
سلام
خوبین؟از اینکه با یه دریاباری ارتباط برقرار کردم خوشحالم.
راستی شما همون سید علی هستین که بقیه وبلاگای شعری رو داره؟
وب داغ مال شماس؟
مشخصات نظردهنده
مریم سادات دریاباری1388,02,24
ساعت 02:11 ب.ظ
ادم به پستی این خانم وجود خارجی که هیچ وجود داخلی هم نداره میدونی چرا؟خانم نامزد داره و با یه پسر دیگه لاو میترکونه شانس اوردیم فیروزکوهیه و بچه فاز3 اندیشه نیست وگرنه کل فاز3 با این کاره مریم السادات دریاباری یکجا میرفتن زیر سوال بعد تریپ چادر و ادعای جدشو میکنه.خدا به دادمان برس از دست این تن فروشان فریبکار