پلک سوم شب

شعر وادبیات

پلک سوم شب

شعر وادبیات

...

 

بی تو

 درهزارلا،خاموشی بودم  

 شکفتن ات

 لبخند را

شورات ترانه را به من آموخت

 -

 تو

لبخندوترانهء منی

ای گل سرخ!

ای سبزدرتنهایی ام!

 

 

 

.

نظرات 69 + ارسال نظر
مهدی 1388,05,04 ساعت 10:51 ق.ظ http://2meh.blogsky.com

سلام
چرا الکی و به دروغ تعریف کنم یا ...
من از جملت هیچی نفهمیدم !

درست....

امیری 1388,05,04 ساعت 08:41 ب.ظ http://darya73.blogfa.com

سلام گرامی...
خیلی زیبا و دلنشین نوشتی..
ای سبز در تنهایی ام... ای گل سرخ... راز گل سرخ...

فریده 1388,05,04 ساعت 10:19 ب.ظ http://zanesighari.blogfa.com/

سلام
وبلاگ خیلی قشنگی دارید
تبریک میگم
مرسی

تمیم حمید 1388,05,05 ساعت 05:58 ق.ظ

سلام بر دریاباری بزرگ!
از اینکه دیر آمدم خیلی ببخشید.
اما نمی دانم چرا از مدتی بدینسو نمی توانستم به بخش نظرات وبلاگ شما راه یابم.
حالا هم از طریق دیگری به اینجا آمدم.

درودبرحضرت تمیم حمید.
من نیز ،از تفسیرچنین رخدادهای انترنتی عاجزم.
حضورت مبارک است!
ارادتمند ...
دریاباری

زبیرهجران 1388,05,05 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام حضرت دریا باری عزیز ...
شکفتن ات لبخند را به من آموخت
شور ات ترانه را
زیبا بود
گاهی معجزه می کنی با این سروده های دلنشین ات
دنیایت سبز !‌ و دور و بر ات همیشه پر گل سرخ باد

براندی 1388,05,05 ساعت 10:45 ق.ظ

برای استعارۀ گل سرخ ، سبز
فقط نیم نمره ، هه هه هه
قدم نامبارک محمود
چون به دریا رسد برآرد دود
بدرود

پویا 1388,05,05 ساعت 12:19 ب.ظ

یار دریا بار سلام ! خوش به حالت که کسی ترا از هزار لای خاموشی پیدا کرد و لبخند و ترانه را همسایه ات ساخت . لبخنده هایت همیشگی !

onlymft 1388,05,05 ساعت 09:31 ب.ظ http://onlymft.blogfa.com

ای دوست
سلام من را نیز پذیرا باش..
امیدوارم که حالتان خوب باشد.

بیرار 1388,05,06 ساعت 08:37 ق.ظ

علی لعنت ا.... علی جماعت العاشقین و الشاعرین! هنوز در میان خرس های سفیدی یا برگشته ای؟ من هم تا یک هفته دیگر ازین جا می فرارم.....

برگشته ام
پیش خودم.

بیرار 1388,05,06 ساعت 08:38 ق.ظ

یاد رفت بگویم شاه باش با این عاشقانه !

فرشته 1388,05,06 ساعت 11:00 ب.ظ

سلام! درچه حالید؟؟

پیوه بالتیک 1388,05,07 ساعت 12:56 ب.ظ


منفی چهل و پنج درجه ماسکو در زمستان . مثبت چهل و پنج تابستان عربستان ، بنین ، کلکته . الهی توبه . دیگه براندی در تابستان بسه . آب پاشی چمن پشت خانه ، گل های باغچه همه گی خندق شد . پشک بیچاره شت و پت شد . دل تنور آتش ، هوس آب های سیاه قلمرو شمال . هشت ساعت است تا یوکان ، بعد الاسکا . کشتی های شکار خرچنگ ، یخ های شناور ، آب های سیاه ... لیمو ، چای ، با یخ .
ای گل سرخ . خوب میشی ان شاء الله .
اسپکوی نی نوچی .

سلام
وبلاگ خوبی دارین
خیلی زیبا می نویسید
با آرزوی موفقیت

طوبی 1388,05,10 ساعت 07:28 ق.ظ http://64takey.blogfa.com

سلام
زیباو بود و ساده
-
-
-
-
بروزم و منتظر
خوشحال میشم تشریف بیارین

پیان موشینه 1388,05,10 ساعت 08:02 ق.ظ


دیروز گرمی زور کرد ، سخت .
جای مان میخاریده مگر
رفتی لب دریا
دیگه پیمانه نماند ، جنگ کون و شاخ گاو
زدی به دریا
آب ، واه واه وا .
از نفس ماندی ، رفتی .
حالا بگویی : ناصر ! یعنی کچالو ، چکه .
حریف هم که خوابش برده ، بیرون خانه
تیلفون و بوت هایش گم شده .
چگونه برآمدی ، بالای صخرۀ ساحل ؟
برآمد از نه سوراخت هر آنچه خورده بودی .
سنگسار ملامت .
باربیکو ، کباب گوشت اخته ؟ حرام
گفت نفری : پشت سیت خُر میزدی .
تا چهار صبح ، چمن پشت خانه را ، خندق کردی از تفس جیگر
صبح امروز خرابی ره ببین ، ظرف های چای سیاه .
میگی آسپرین ؟ میگه بخور با چای سیاه
نزدیک غروب آفتاب است
یادت باشد
من آفتاب را دوست دارم
بخوان آواز تلخت را
ولیکن دل به غم مسپار
به جایی میرویم
کانجا نباشد کج ترازو ها
تا فردا .

کامران 1388,05,10 ساعت 08:14 ب.ظ http://www.kamran68.blogfa.com

آموختن ترانه..
از لبخند تو بود
شگفتن گل سرخ
از تنهایی من
خاموشی ستاره ها
از غم تو

سلام
نوشته شما واقعا زیباست
من تازه شروع به نوشتن کردم
خوشحال می شوم به من سر بزنید

ای سبز در تنهایی ام.

سبزبماند از گل سرخ تنهایی های تان.

درود بر دوست ارجمند و فرهیخته
خانه ادبیات افغانستان بر آن است که مجله ادبی فرخار را از این پس به صورت مجله تخصصی شعر منتشر کند. خواهشمند است شعر، نقد، ترجمه شعر و ترجمه نقد و مطلب و مطلب¬های مربوط به شعر پارسی و جهان را هرچه زودتر به این پست الکترونیک روان کنید. پیشاپیش از همکاری¬تان سپاس¬گزاریم. اگر این پیام را به دیگر دوستان هم¬اندیش نیز برسانید، خوشحال خواهیم شد.

پیوه بالتیک 1388,05,12 ساعت 10:50 ق.ظ


کجا گفتم ؟
روز ندارم از دست تو ؟
چه می باید ؟
و بایدهاش فهمیدم
نمی توانم کنون نویسیدن
غصه نخور ، اگه بیش ازین سرزنش فرمایی
خیالی و ملالی نیست
چون خر براه جو بمیرد شهید است .
آسپرین ، چای
تا فردا
که برآید بلند آفتاب

همون یکی 1388,05,12 ساعت 11:05 ق.ظ


چهار صبح است
سرم میترکد
یه آسپرین
شاه پسند
اگه فردای خواهم داشت
چی میدانم ؟

سلام ودرود به شما دریا باری گرامی:
امیدوارم صحت و سلامت باشید سروده زیبا با محتوای عالی تاه را خواندم لذت بردم قلم تان سبز باد .

امیری 1388,05,14 ساعت 10:19 ب.ظ http://darya73.blogfa.com/

سلام مهربان

سلام

با یک غزل و یک خبر دیگر منتظر شما هستم
http://s-aram.blogfa.com/

سجاد عزیزی آرام

یک عاشقانه تاثیر گذار و خوب مثل همیشه...ممنون

آصف آشنا 1388,05,19 ساعت 07:48 ق.ظ http://www.asifashna.blogfa.com

دورد به دریاباری عزیزی
قربانت، مرا غافل گیر کردی. خیلی دیر و دراز شده بود این غفلت و گمشدن من
امروز آمدم ازت چیزهای نغز و ناب خواندم و لذت بردم

طوبی 1388,05,20 ساعت 07:22 ق.ظ http://tooba1364118.blogfa.com

سلام
-
-
ممنون از لطفتون
-
-
بروزم با مقداری عکس
دعوتین به دیدار از دیده های من
منتظرم

سلام حضرت دوست
امید سر حال و سبز باشی
برادر جان! باز هم تاجیکستان رو شدم. هر امری که د اری قومانده کووووووووو
قربانت

کامران 1388,05,21 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.kamran68.blogfa.com

سلام
سبز باشید

۳۰ میرنوف 1388,05,24 ساعت 09:26 ق.ظ

وختی کور وکر باشی ، از هفت هزار سال تاریخ بی خبر .
واپسین سی سال شلاق ، با قرن ها زنجیر و ذولانه در پا،
از دیوانه خانۀ شهر بگریزی . دست به گریبان که داری ؟
جنگ میکنی ؟ مشکل چیست ، به کس چی ؟
موهمات است در دفتر پولیس .
معلم من چرا مرا زده ، سر معلم لغمانی ، لوگری معلم پشتو بوده ، خورد وخمیرم کرده به نام شیعه . آسیب های دوران کودکی ؟
قصر مداین را که تاراج کرده ؟
تخت طلا و نقرۀ رتبیل شاه کابلی ، کجا رفته ؟
بیچاره نمی فهمه ، که مه چی میگه ؟
911 ، هلو
اطفاییه ؟
به آتش می کشاند شعله شعله جنگل خود را
درخت خشک تنهایی که در خود شعله ور گردد

چای سبز 1388,05,24 ساعت 11:39 ق.ظ

سه بجۀ صبح ، دختر چینایی ، یک بچه را پشت گرفته میبرد . باورم نمی شد .
خدایا چه گپ است ؟ دختر نفس سوخته بلند بلند حرف میزد . همی طور طرف پایان رفت . نیم سات بعد یک نفر از پشت سر آمد ، یک کاغذ در دست .
چاقوبارانش میگدم ، خدا فضل کرد . شوکه شدم .
اکسکیوزمی ، شماره 7247 را بفرمایید لطفاً .
گفتم از چاراهی برو پایین .
بیچاره رفت . اگه نمی رفت ؟

بیرار 1388,05,26 ساعت 08:29 ق.ظ

زنده ی ؟ خدا ترا خان هیچ قریه نسازه... هیچ مسلمانی از دست تو روز خوش نخواهد دید...

کک تی ژیل ف بیلاروسی؟ به نظرم قصد ده ساله را گرفته امدی...ها؟ هوراااا

قصد؟
من کینه دل نیست!
الله اکبر!!!!

سلام دوست عزیز. زیبا سرودی کوتاه با معنی بزرگ
تصویر عالی دارد بهروز باشی.

پیوه 1388,05,31 ساعت 10:28 ق.ظ

گرمی زور کرد . لب دریا ، ساعت و کلاه گم شد .
دیشب تا صبح بارید . شاور . سه بجه صبح در پیاده رو، پشک نصواری سفید ، پیش پای . دلش چاپی میخایه . گاهی چپ ، راست ، تخته پشت ، چار پلاق افتاده . زنجیر گردنش نوشته « توتی » نمبر تیلفون . چنان چاغ است ، که نمی تانی خانه ببری .
وختی طرف خانه آمدم ، نمیدانم در دلم چه گذشت ؟ کابل ، مقابل نانوایی ، شب های جمعه .

برار 1388,06,01 ساعت 12:23 ب.ظ

جطوری؟ دو روز است از خود بی خبرم. بکس ام را در دبی گم کردم... لباس و خواندنی و ..... همه گم شده...کمی پول داشتم چند بوتل شد.... وضع خراب اس

تلفونته نوشته کو

سلام بزرگمرد
من ۲ هفته بعد می روم تاجیکستان
قربانت

بی خدا 1388,06,02 ساعت 06:09 ق.ظ

پای خوکان ؟ حیف واژه ها
ده ، په ، مه ، گه ، ری ، سا
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه ؟ چون که ابلهی نوشد
زبان به هرزه کشاند ، دهد ز دست ورق
چو بوعلی ، میّ ناب ار خوری حکیمانه
به حقِِ حق که وجودت به حَق شود مُلحَق .
بر منکرش لعنت ، درین قحط آدمی
با که سخن بگویی ؟
خر بیار و خربزه بار کن .
بشنو ، که سخن گفتی .

درویش 1388,06,02 ساعت 10:36 ق.ظ http://chakidaha.blogfa

سلام دوست عزیز!
وب بسیار زیبا و خواندنی داری.
از آشنایی ات خوش شدم.
نویسا باشی عزیز!

سلام جناب باری گرامی ...
شعر زیبایی نوشتین ...
بروزم خوشحال می شم مثل همیشه منت بزارین و سر بزنین ...
شاد باشید

س.تورچ 1388,06,06 ساعت 05:01 ب.ظ http://chenchenak.blogfa.com

سلام دوست عزیز
با شعری به روزم
و منتظر نظرتان

امیری 1388,06,06 ساعت 06:24 ب.ظ http://darya73.blogfa.com/

درود

هاینکن پیوه 1388,06,07 ساعت 07:01 ق.ظ

مفلس ،
بی باد و بخار
ای سبز ، گل سرخ
واسکت می پوشی
سه هزار ؟

زبیرهجران 1388,06,10 ساعت 09:18 ق.ظ

سلام بزرگمرد !
خوبی؟
یادت نرفته باشیم !!!

سلام به حضرت دوست!

سلام مرسی زیبا بود کوتاه و دلنشین . فقط این کلمه شورات یعنی چی ؟ منظورتون شور تو است ؟

بله.
با درودواحترام
دریاباری

امروز رفتیم ، اسکوامش ( Esquamish ) جایت سبز . باربیکیو « کبا ب » کردیم از گوشت حرام ، چاشت . تا خرخره ودکا . بعد ، طرف وسلر ( Wesller ) کش . کوه های پر از برف ، آماده برای مسابقات 2010 . چنان سردم شد که دشت مُقر غزنی یادم رفت .
مرد بی پوستین و دشت مُقر . نعره های زند که خر نزند .
آمدیم خانه ، پس . یک قاشق عسل ، مرچ سرخ ، ودکا ... خور خور .
به ناصر بگو : برای صبح ، کرایی دو تخمه . هه هه هه
فوتو : پیوست .

پیوه 1388,06,15 ساعت 05:24 ق.ظ

قاضی گفت :
جریمه ، پنجصد
پدرسگ ، چینیز ، قبول نکرد
که در همانجای چمن خانۀ من که ایشان شاشیده آنشب ، یک بوته گل چینایی بود به قیمت پنج هزار .
قاضی گفت :
دیگه قصه بس ، فقط پنج صد .
چکش را زد .

رضا نجفی 1388,06,15 ساعت 07:58 ق.ظ http://maps2.blogfa.com

سلام اقا پژمان.چه خبر وبلاگ تو دیدم عالی بود .عجله دارم فعلا خداحافظ

سلام آقای پژمان!

پلک چهار بجه صبح 1388,06,15 ساعت 08:49 ق.ظ

Mp3 موزیک ، شریف غزل ، درباری .
زیر باران تا چهار صبح . سرگردان ، سرک به سرک
یک مشت پسته و سیگرت ، ده چاراهی زنک را دادی .
گفت : مرسی ، با من میری ؟
نه ، من و دریاباری خوردیم ، ناصر شاهد است ، نوش جان .
زیر مجنون بید ، نزدیک خانه ، قریب که خوابت ببره .
نوجوان ، کش کش کش . بابه بیا که بریم خانه
هکک گرفته ، چای فایده نداره

ای سبز در تنهایی ام!!!

فرشته 1388,06,16 ساعت 10:53 ب.ظ http://www.frishta.blogfa.com

سلام شاعر عزیز! خوبید؟

سلام فرشته جان!
خوبم
ممنون
ارادتمند...
دریاباری

می نویسی هنوز . همچنان زیبا . و این جای شکر دارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد